«فاتح برایی» مدیرعامل بوتان تاکید دارد: امید است با بهبود فضای کسب و کار و تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور و همچنین با گفتمان سازی فعالانه برای تغییر پارادایم خصوصا در دولت، چشمانداز کارآفرینی در ایران روشن شود و نسل جوان با انرژی، برای تولید و سرمایهگذاری صنعتی اهتمام نمایند.
به گزارش عقیق نیوز؛ وجود کارآفرینان برای رشد و توسعه اقتصاد هر کشوری ضروری است و خلاقیت کارآفرینان برای شناخت فرصت ها و تبدیل این فرصت ها به ارزش افزوده در اقتصاد، همان چیزی است که به نیازهای مردم پاسخ می دهد و به بهبود کیفیت زندگی می انجامد.
«فاتح برائی»؛ مدیرعامل شرکت بوتان از جمله کارآفرینان و مدیران موفق در بخش خصوصی است که توانسته جا پای بزرگانی مانند «محسن خلیلی»؛ پدر صنعت نوین ایران بگذارد و این شرکت خوشنام و بزرگ را مدیریت نماید.
برایی معتقد است که حقوق مصرف کننده فراتر از قیمت کالای تولید شده است و در یک اقتصاد سالم، موضوعاتی مانند بهداشت، ایمنی، کیفیت و دسترسی به اطلاعات کالا، بسیار مهمتر از مولفه قیمت هستند.
به نظر شما شرایط و جایگاه فعلی کارآفرینان در ایران چگونه است؟ در واقع این جایگاه را هم از منظر شرایط اقتصادی و هم از منظر شرایط اجتماعی چگونه می سنجید؟
شرایط کارآفرینان در ایران خصوصا از منظر اقتصادی، تعریفی ندارد. کارآفرینان ایران با وجود متغیرهای متعدد، مجبورند در فضایی پُر ابهام، تصمیماتی را بگیرند که متضمن ریسک های سنگین و فراوان است. در چنین شرایطی، سرمایهگذاری و ایجاد کار و تولید، بیش از آنچه یک فعالیت اقتصادی جلوهگر شود، تلقی قمار را به ذهن متبادر می نماید.
پیامد و تاثیر چنین وضعیتی در بنیان های زندگی اجتماعی خود را آشکار می کند. زمانی که از یک طرف کیک اقتصاد روز به روز کوچکتر و از طرف دیگر در یک بازه طولانی تقریبا ۵۰ ساله شاهد نرخ تورم دو رقمی با میانگین سالیانه تقریبا ۱۹ درصد هستیم و توزیع درآمد ملی متناسب انجام نمی شود، در شرایطی که رانت می تواند موجب جابجایی وسیع و عمده ثروت در بخش های گوناگون جامعه شود و فساد به یک مولفه جدایی ناپذیر در اقتصاد تبدیل شده است، سرمایه اجتماعی بازنده اصلی است و افول سرمایه اجتماعی، می تواند ذهنیت جامعه نسبت به کارآفرینانی که حتی با زحمت و لیاقت خود، توانسته اند به جامعه خدمت نمایند را منفی کند.
با طرح موضوعی که از سرمایه اجتماعی داشتید، مهم ترین اتفاقی که می تواند این شرایط را برای کارآفرینان تغییر دهد، چیست؟
به طور کلی مهم ترین اتفاقی که می تواند شرایط را به نفع کارآفرینی تغییر دهد، بهبود فضای کسب و کار است، مشکل کارآفرینان این است که فضای فعلی کسب و کار، بسیار نامساعد است. وجود قوانین زیاد، دست و پاگیر، نامناسب، متعدد و گاه متناقض و وضع و اجرای قوانین خلقالساعه و از آنها فراتر، عدم التزام مدیران دستگاه های دولتی به اجرای همین قوانین، فضای کسب و کار نامساعدی را رقم زده است.
کارآفرین ایرانی در مواجهه با انبوه قوانین و تغییرات مکرر همین قوانین و همچنین در مواجهه با مدیرانی که از اجرای قوانین طفره می روند یا دستورات فراقانونی صادر می کنند، باید رقاص بسیار ماهری باشد که بتواند با تمام این سازها برقصد و همچنین به محض تغییر ملودی و آهنگ، چابک و چالاک، شیوه رقص خود را عوض کند!
بنابراین ما به یک تغییر پارادایم جدی نیاز داریم که بتواند با گفتمان سازی توسعه محور، وضعیت موجود را تغییر دهد. این پارادایم شیفت، جز با بهبود فضای کسب و کار، میسر نیست.
اصولا کارآفرین ایرانی چه تفاوت هایی با کارآفرینان در کشورهای دیگر دارد؟ یا چه ویژگی هایی را باید نسبت به آنها داشته باشد یا نداشته باشد؟
طبیعی است کارآفرین ایرانی تفاوت ها و شباهت هایی با دیگر کارآفرینان در سایر کشورها دارد. مهم ترین تفاوت کارآفرین ایرانی با همتای خودش در خارج از ایران، فضای بسیار پُر ریسک و مملو از ابهامات است که کارآفرینان سایر کشورها، کمتر در مواجهه با آن هستند.
تفاوت دیگر را باید جاده و بستری دانست که کارآفرین غیرایرانی با حد مشخصی از قوانین و مقررات پذیرفته شده در آن حرکت می کند. این جاده و این بستر برای کارآفرین ایرانی بسیار مهآلود و لغزان است، لذا ویژگی کارآفرینان ایرانی برای کارآیی و اثربخشی در این فضا این است که قدرت ریسک پذیری بسیار بالایی نسبت به کارآفرینان سایر کشورها داشته باشند و باید ریسک هایی را بپذیرند که احتمالا در کشورهای دیگر، کارآفرینان از آنها گریزان اند و به آن تن نمی دهند.
برای توسعه تکنولوژی در صنعت و بکارگیری علم و دانش از یکسو و مباحث استارتآپ از سوی دیگر، ارتباط میان دانشگاه و صنعت، هر از گاهی پُر رنگ می شود اما به نظر میرسد که این دو، هیچگاه نقطه جوش قوی نداشته اند. فکر می کنید تحصیلات دانشگاهی در موفقیت کارآفرینان چه میزان سهم دارد؟
این سوال، مثل آن سوال است که می پرسند علم بهتر است یا ثروت. باید گفت بدون تردید کسب آموزش خصوصا آموزش های آکادمیک، در موفقیت کارآفرین، موثر است اما اگر سوال شما این است که آیا بدون تحصیلات آکادمیک با طی دوره های آموزشی می توان در کارآفرینی موفق بود؟ پاسخ آن، منفی نیست، به طوری که مصادیق و نمونه های زیادی از کارآفرینان موفق، چه در ایران و چه در خارج از ایران، داریم که بدون تحصیلات آکادمیک، در کارآفرینی موفق بوده اند.
البته بدیهی است اگر همین کارآفرینان خودساخته، دوره های آموزشی خاصی را می گذراندند، یقینا می توانستند موفقتر از شرایط فعلی خودشان باشند. با این حال کارآفرینانی که تحصیلات آکادمیک ندارند می توانند با به کارگیری مشاوران و مدیران خبره، این نقص را برطرف کنند.
چون می خواهم صحبت های شما حول محور تربیت کارآفرین نیز باشد اجازه دهید بپرسم که سیستم آموزشی ما چه قدر توان خلق کارآفرین را دارد؟
برای پاسخ به این سوال مهم که آینده کارآفرینی کشور ما را تا حدود زیادی تعیین می کند، باید بر مبنای تحقیق و پژوهش صحبت کنیم؛ بنابراین باید شما را به کار پژوهشی که سال ها پیش در سازمان برنامه و بودجه به اهتمام دکتر غلامعلی فرجادی انجام شد، ارجاع بدهم. متاسفانه یافتههای آن پژوهش حاکی از این بود که سیستم آموزشی ما در خلق کارآفرین توفیقی نداشته است، اینکه مشکل چیست آیا اساسا کارآفرینان خودشان به سراغ سیستم آموزشی نمی روند یا اینکه سازوکارهای موجود در نظام آموزشی ما، نگرش کارآفرینانه را میسوزاند، جای تحقیق و بررسی بیشتر دارد.
متاسفانه نتایج برخی مطالعات حاکی از آن است نظام آموزشی و پارادایم حاکم بر آن استعدادهای کارآفرینی را تلف می کند. احتمالا نظام آموزشی تکنیک محور و جزئینگر، فرصت تنفس و نشو و نما را از نگرشهای نقاد، خلاق، ساختارشکن و فلسفی می گیرد.
در بستر اقتصادی ما، کارآفرینان معمولا یک انگشت به سمت دولت دارند، حمایت های دولت از کارآفرینان به چه شکلی باشد، موثرتر است؟ مثلا حمایت حقوقی و قانونی باشد؟ حمایت مالی؟ حمایت در بازار؟ حمایت درمحدودیت واردات؟ یا چه شکلی از حمایت؟
اجازه دهید که این سوال را در بستری وسیع تر و در چارچوب عرایض قبلی خودم پاسخ دهم. همانگونه که گفتم؛ بهبود فضای کسب و کار و تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور از اهم وظایفی است که دولت باید آنرا مهیا نموده و انجام دهد.
چنانچه فضای کسب و کار بهبود یابد، یعنی شاهد قوانین و مقررات متعدد و گاه مغایر نباشیم، و قوانین و مقررات موجود در همسویی با استراتژی توسعه صنعتی کشور باشد، چنانچه ضابطان قانونی و مدیران دستگاه های دولتی به رعایت و اجرای این قوانین اهتمام داشته باشند و با متخلفان، برخورد قانونی جدی نمایند، آنگاه دیگر لازم نیست که دولت از ابزارهای حمایتنما، مانند ارزپاشی و پول پاشی و وضع مقررات و محدودیت های گمرکی و… استفاده نماید.
تجربه چند دهه اخیر ثابت کرده که حمایت هایی از نوع کمک بلاعوض، تعرفه سنگین واردات، تخصیص ارز دولتی و تسهیلات بانکی بیضابطه، بر خلاف نیت دولت، به جای رشد و توسعه صنعتی به ابزار رانت و همچنین پوشاندن ناکارآمدی مدیریتی منجر شده و افزون بر آن سازوکار تخصیص بهینه منابع محدود را مختل کرده است.
چشم انداز کارآفرینی در ایران چگونه است؟ و آیا پروژه کارآفرینی می تواند آسیب های اقتصادی مانند سفته بازی، دلالی و… را کاهش دهد؟
اگر بخواهیم روندهای یک دهه اخیر را بررسی کنیم باید اذعان کرد که متاسفانه حس غالب در فضای کارآفرینی، نومیدکننده است. تشکیل سرمایه ثابت در سال های اخیر منفی شده و فعالان اقتصادی به جای توسعه کسب و کار و ایجاد شغل و تولید، به سمت فعالیت های ساده تر و زودبازده تر و کم ریسک تر و کم خطرتر مثل آن چیزی که شما به آن سفته بازی گفته اید، رفته اند.
آنچه عرض شد، فضای عینی چشم انداز کارآفرینی است، در کمال تاسف باید عرض کنم که فضای ذهنی کارآفرینی از آنچه عینیتها نشان می دهند، ناامیدکننده تر است. برای اینکه به درک عمیقتر از آنچه در خصوص نومیدی فضای ذهنی کسب و کار عرض کردم، برسیم، تقاضا دارم گزارش دیدهبانی محیط کسب و کار ایران ۱۴۰۱ را که اخیرا به همت آقایان دکتر علی داوری و دکتر مهدی صانعی تهیه و منتشر شده را مطالعه فرمایید.
به سهم خودم امیدوارم با بهبود فضای کسب و کار و تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور و با گفتمان سازی فعالانه برای تغییر پارادایم خصوصا در دولت، چشم انداز کارآفرینی در ایران، روشن شود و نسل جوان با انرژی، برای تولید و سرمایه گذاری صنعتی اهتمام نمایند.
از منظر مردم، تورم در سال های اخیر جزو مهم ترین یا مهم ترین مشکلات و دغدغه های آنهاست. از منظر تولیدکننده، این تورم چه آثاری بر فضای تولید داشته است؟ برخی ها، تولیدکنندگان بالاخص در بخش هایی مانند مواد غذایی یا خودرو را جزیی از خلق کننده های تورم می دانند که در فضای کاهش نظارت دولت، مرتبا کالاهای خود را گران کرده اند. از طرفی همین تولیدکنندگان خواستار عدم قیمت گذاری هستند که معلوم نیست در فضای غیررقابتی، اگر قیمت گذاری هم نباشد، با جیب مردم چه خواهند کرد.
اجازه دهید سوال شما را مقداری بسط دهم. از نگاه بنده، حقوق مصرف کننده صرفا به قیمتگذاری دولتی، محدود نمی شود. مصرف کننده حقوق دیگری هم دارد که برخی از آنها چه بسا بسیار مهم تر از قیمت هستند. موضوعاتی مانند بهداشت، ایمنی، کیفیت و دسترسی به اطلاعات محصول، که به زعم بنده، بسیار مهم تر از مولفه قیمت هستند. اینکه ما رعایت حقوق مصرف کننده را به قیمت گذاری دستوری و غیراقتصادی توسط دولت محدود کنیم، بزرگترین جفا به مصرف کننده است.
اما قیمت محصولات وابستگی بسیار زیادی به مولفه های اقتصاد کلان و از جمله نرخ تورم دارد. تولیدکنندگان ناگزیرند که قیمت محصولات خود را متناسب با نرخ تورم که آنهم در ید و اختیار بخش خصوصی نیست، تغییر دهند. خلق پول و افزایش نقدینگی که متاثر از سیاست های پولی و مالی بانک مرکزی است، تولیدکننده را تحت تاثیر و فشار قرار میدهد.
دولت باید از ابزارهای نظارتی خود درست و آگاهانه استفاده کند و مادامی که به روال نیم قرن اخیر بخواهیم با ابزار قیمت گذاری دستوری و جریمه و تعزیر، کار را جلو ببریم، نتیجه ای متفاوت از آنچه در این سال ها گرفته ایم، عاید نخواهد شد.